پارت بیست و هفتم

زمان ارسال : ۱۶۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

_دمغی آبجی!

از جایش پرید. خواهر مهران بود. ماهرو! دختری که سال ها بود نه تنها دختر خاله، بلکه رفیق، همدم و خواهر بزرگ ترش نیز بود. شیطنت های دو پسر دو قلوی چهارساله اش مانع از ارتباط زیادش با سایرین می شدند؛ اما از همان راه دور هم بارها و باره ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید